-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 بهمن 1388 12:09
دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم تو روزگار بی کسی یه عمره که دربه درم حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم دلم گرفته آسمون یه کم من و حوصله کن نگو که از این روزگار،یه خورده کمتر گله کن من و به بازی میگیرن عقربه های ساعتم برگه تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن...
-
شعر
پنجشنبه 22 بهمن 1388 11:21
مرگ با ما تا ابد همراه نیست مرگ جز یک وقفه کوتاه نیست مرگ یعنی لغزش پای حیاط مرگ یعنی زندگی در خاطرات دوست دارم منقرض گردد تنم روح باشد دکمه پیراهنم عشق اینجا دست خود را داغ کرد عشق در این گوشه استفراغ کرد عشق اینجا طعم افیون می دهد بوی صدها استکان خون میدهد عشق ما اندازه یک آه بود این قصیده این قدر کوتاه بود من نگاهم...
-
حقایقی راجع به خواب دیدن
سهشنبه 29 دی 1388 21:39
آیا تابحال خواب خود را فراموش کرده اید؟ آیا دچار بختک شده اید؟ خوابهای رنگی چطور آیا تا بحال دیده اید؟ در این پست ۱۰ موضوع جالب در مورد خواب دیدن را عنوان نموده ام. ۱ – خواب دیدن افراد نابینا کسانی که بعد از تولد نابینا میشوند میتوانند تصاویر را در خواب ببینند. افرادی که نابینا به دنیا میآیند نمیتوانند در خواب...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 دی 1388 12:20
سلام دوستای گلم براتون کلی جمله ی قشنگ اوردم. خیلی نامردیه که میاین اینجا ولی نظراتتونو نمیگین خب من گناه دارم نظر یادتون نره هاااااااا.... (~~) هر کس دو بار رو ی سنگی بلغزد،مستحق است که پایش بشکند. امام علی (ع) ********************************************** اگر چنان پنداری که سخن تو نقره است،بدان که سکوت طلاست. لقمان...
-
گنجشک و خدا
پنجشنبه 19 آذر 1388 22:03
روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت.فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت.فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنوم و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارم....
-
سکان دنیا
پنجشنبه 19 آذر 1388 21:59
سکان را به من بده خدا با لبخندی مهر آمیز به من می گوید (( آهای دوست داری برای مدتی خدا باشی و دنیا را برانی؟ )) می گویم (( البته به امتحانش می ارزد. کجا باید بنشینم ؟ چقدر باید بگیرم ؟ کی وقت نهار است ؟ چه موقع کار را تعطیل کنم ؟ )) خدا می گوید (( سکان را بده به من! فکر میکنم هنوز آماده نباشی )) (( شل سیلور استاین ))
-
روانشناسی مو
چهارشنبه 18 آذر 1388 23:22
1. اونهایی که موهای کوتاه دارند: دلبسته خصوصیات فیزیکی در امر ازدواج عاشق نظم و ترتیب در زندگی همیشه سر وقت به قرارهایشان میرسند .خسیس و اهل حساب و کتاب . 2.اونای که موهای بلند و نا مرتب دارند:یک جای زندگی شان همیشه می لنگد .بیش از حد نگران ناامید اینده ومعمولا نا کامی ها را تجربه کردند وبه سختی اعتماد دارند . 3...
-
لبخند خدا
چهارشنبه 18 آذر 1388 23:10
لوئیز زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس، و نگاهی مغموم وارد خواروبار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد. به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچه شان بی غذا مانده اند.... لوئیز زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس، و نگاهی مغموم وارد خواروبار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب...
-
سوال
جمعه 13 آذر 1388 17:12
قلاب ها علامت کدامین سوالند که ماهیان اینگونه جوابشان می شوند . . . ؟
-
دوستی
پنجشنبه 12 آذر 1388 21:52
دوستی نعمت گرانبهائی است ، خوشبختی رادوبرابر می کندوبه بدبختی تخفیف میدهد... «شکسپیر»
-
قرآن
سهشنبه 10 آذر 1388 21:14
ما بار امانت خود را بر آسمانها و زمین عرضه داشتیم، همه از برداشتن این بار شانه خالی کردند و هراسان شدند ولی انسان به زیر این بار رفت،زیرا ستمکش و ناآگاه بود. «سوره احزاب-آیه 73»
-
تکرار...
دوشنبه 9 آذر 1388 22:31
و دوباره می نویسم ! این بار نه برای خودم برای تو که می خواهی فراموش کنم روزها را روزهایی که قدم به قدم با تو آمدم. حال می گویی که نمی شود ؟ برو؟ برای قول هزار باره ی خود که خوشبختی توست میروم,میروم تا تو بتوانی بروی....
-
سه نقطه...
جمعه 6 آذر 1388 17:21
تا به حال شده سه نقطه هایت پر از حرف باشند ؟؟؟ ولی هر چه فریاد بزنند کسی صدایشان را نشنود؟؟؟ سه نقطه های من پر از فریاد های بی صدایست که... که هیچ کس صدایشان را نمی شنود... کسانی هم که می شنوند نمی خواهند که بشنوند... سه نقطه های من پر از فریاد های بی صدایی است...
-
خواب دیدم...!
چهارشنبه 27 آبان 1388 14:27
دستهای تو را خواب دیدم دو کوله بار حسرت و تردید دو سایبان، دو انتظار رسیدن آنگاه چشمهای تو را خواب دیدم دو سر سپردۀ بیباک دو راهزن، دو ستاره آنگاه قلب تو را خواب دیدم آن بیکرانۀ عاشق رها، دیوانه وار صمیمانه آنگاه تو را خواب دیدم یک راز، یک فصل یک ترانۀ بی پایان و بیدار شدم، عاشق شده بودم.
-
بنام او که عشق را بی او نام بردن هدر دادن واژه است و بس...
جمعه 22 آبان 1388 16:24
شاید نشود به گذشته بازگشت و یک آغاز زیبا ساخت...... ولی می توان از هم اکنون آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت!!!!